۱۸ آبان ۱۳۸۹

اومدن مهمان و بعدش خرید ماشین

متین عزیزم امروز 9 نوامبر بابا تا امروز رو هر شب یک سره سر کار رفته و آخر هفته ها رو تعطیل بوده ،تو این روزهای گذشته ، چند اتفاق افتاده که مهمترینش یعنی 29 دسامبر عمو شهرامت (شوهر دختر خاله بابایی رو میگم) و دختر خاله لیلی و سام پسرشون هم به ما پیوستن و بابا اونشب رفت فرودگاه و آوردشون خانه خودمان و یک هفته همگی با هم بودیم و الان اونها هم تو ساختمان ما و یک خانه اونور تر ، رو اجاره کردن 
امروز با مامان و شما رفتیم و طی یک عمل غافلگیرانه یک ماشین خریدیم ،بابا  دیروز اون رو دیده بود 
راستش متین جان اول میخواستیم ماشین نو بگیریم و به عبارت این طرف لیز کنیم ولی بعدا با مامانت به این نتیجه رسیدیم که اگه بابا کارش رو از دست بده و یا تقی به پوقی بخوره دادن قسط ماشین لیز شده ،هرچند هم که کم باشه میشه دردسر
راستش بابا اون روزی که با عمو شهرام اینها به (ای کی یا )رفتیم  و دیدش اونجوری سردته با اینکه پوشونده بودیمت با خودش تصمیم گرفت هر جور که شده قبل از زمستان یه ابو طیاره بخره که همگی سردمون نشه
امروز از نمایندگی هوندا و قسمت ماشینهای کارکرده اش یک هوندا سیویک 1998 یشمی خریدیم که ظاهرا خیلی به نسبت مدلش کم راه رفته و کیلومترش 101238رو نشون میده 
البته امیدوارم همونی باشه که نشون میده و سر دستمون خرج نگذاره ولی بابا این کار حسابی به قول خودمون همدانی ها چولاندمون و موجودی حسابمون رو کمی ترسناک کرد ولی دادیم مامان بزرگت استخاره کرد خیلی خیلی خوب اومد و گفت که نترسید و جلو برید 
با تاکس ماشین رو 3000$ خریدیم که قیمت خود ماشین 2500$ بود ،تو ایران الان با این قیمت یک رنو میشه خرید اونم نه خیلی خوبش 
راستی 800$ دیگه هم باید برای حق پلاک و بیمه ماشین تقریبا سالانه بدیم 
امیدوارم خوش رکاب باشه 
حسابی دلمون رو زدیم به دریا و خدا هم کمکمون میکنه
راستی این رو هم بگم که از آژانس کاریابی تماس گرفتند که از امشب کارمون تمام شده و باید برای کار بعدی منتظر تماس بمونم و فعلا چیزی دم دست ندارند  و من و مامانت خدا رو شکر کردیم ماشین لیز نکردیم و گرنه علی می ماند و حوضش


 


     

هیچ نظری موجود نیست: